بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلوه والسلام علی خیر خلقه محمد واله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین سیما الامام ابا الحسن الثالث علی ابن محمد الهادی علیه و علی ابائه السلام در نیمه ماه ذی حجه هستیم ودر چنین روزی در سال 212 هجری قمری در خاندان نور فرزندی چشم به عرصه گیتی باز نمود که پدر گرامیش امام جواد علیه السلا م وی را علی نام نهاد و دامن پاک و مقدس سمانه مغربیه به نور امام علی النقی نور باران ومزّین گردید .
امام علی النقی علیه السلام دارای القاب بسیاری است که میتوان به نجیب ، هادی ، نقی ، عالم وفقیه امین موتمن طیب اشاره داشت
در سال 220 هجری در حالی که امام هادی 8 ساله بودند با شهادت پدر بزرگوارشان امام جواد ابن الرضا علیه السلام رسما هدایت امت اسلام را عهده دار شدند و حدودا مدت 34 سال یعنی تا سال 254سکان دار ومشعل دار اسلام بودند و در طوفان های عظیم عباسی این قوم را هدایت ورهبری نمودند
امام علی النقی را ابوالحسن ثالث هم گفته اند چرا که اما علی ابن ابی طاالب را ابوالحسن وحضرت امام رضا علیهالسلام را ابوالحسن الثّانی و گاهی هم مکان ثالث ماضی یا هادی یا عسکری ذکر میکنند؛ چون سرّ من رأی را برای لشکر بنا کردند، آن را عسکر میگفتند؛ و امام علی نقی و امام حسن را به سبب سکنای آن بلده، عسکری مینامیدند
از جمله القاب آن حضرت یکی نقی است یعنی پاکیزه از جمیع عیوب؛ و این اشارتست به عصمت و طهارت آن حضرت وپاکیزگی از عیوب حسبی نسبی با آنکه آن حضرت نقاوه و برگزیده ائمه عظام و اجداد کرام خود است
امام هادی علیه السلام در دوران تقریبا طولانی خویش با خلفائ ستمگری همچون معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر، مستعین ومعتز سپری نموده است
از بعد سیاسی امام هادی علیه اسلام حدود بیست سال آخر عمر مبارک خویش تقریبا در سیطره حکام عباسی در سامرا محبوس بودند و آزادی که در مدینه داشتند در این بلد سامرا نداشته ومحدود به سیاست بنی العباس شده بودند
آنچه که امروزه جامعه سلامی ما به آن بیش از هر چیز دیگری نیاز مند آن است بحث بسیار ارزشمند طاعت وبندگی است که تا حدودی در لا به لای زندگی روزمره ومادی رنگ باخته وآنچنان که باید وشاید مورد توجه قرار نمی گیرد
امام دهم در تبین مقام بندگی می فرمایند (( من اتَّقی الله یُتـَّقی و من اطاع الله یطاعُ و من اطاع الخالق لم یُبالِِِِِِ سخط المخلوقین ومن اسخط الخالق فلییقن ان یحلَّ به سخط المخلوقین)) هر که از نافرمانی خداوند بپرهیزد {مردم} از نافرمانی او پرهیز می کنند و هر کس خدا را اطاعت کند،{دیگران} از او اطاعت کنند و کسی که از دستورات خالق فرمان برد ، هیچ باکی از خشم مخلوقین نخواهد داشت و هر کس خدا را به خشم اورد ، او باید بداند که از خشم مردم در امان نخواهد بود .
مقام بندگی و عبودیت آن چنان اهمیت دارد که امیر المومنین علی علیه السلام در این زمینه به بندگی خود در برابر خداوند متعال افتخار می کرد و می فرمود الهی کفی بی عزا ان اکون لک عبدا وکفی بی فخرا ان تکون لی ربا انت کما احب فاجعلنی کما تحب
پروردگارا ! این عزت برای من بس است که بنده تو باشم و بالاترین افتخار برای من این است که تو پروردگار من باشی تو همانگونه ای که من دوست دارم پس مرا آن طوری که دوست داری قرارده .
در روایات می خوانیم موقعی که حضرت موسی علیه السلام به مناجات می رفت کسی پیغام داد که به این خدا بگو چقدر من گناه کنم و تو مرا عذاب نکنی ؟ من که خیلی گناه میکنم چرا عذابم نمی کنی ؟
حضرت به مناجات رفت مناجات که تمام شد می خواست بر گردد خطاب شد که یا موسی چرا پیغام بنده ام را نمی دهی موسی عرضه داشتند خدایا خجالت میکشم خودت که میدانی که چه گفت : خطاب شد موسی برو به او بگو من بالاترین عذاب را به تو دادم تو توجه نداری بگو تو از مناجات من تو از دعای من راز و نیاز با من لذت نمی بری همین مقدار که شیرینی مناجاتم را از تو گرفتم شیرینی دعا را از تو گرفتم بریا تو بالا ترین مصیبت است اما متوجه نیستی .
عبادت را اهل لغت به معنای غایت خضوع وتذلل دانسته اند و گفته اند چون عبادت اعلی مراتب خضوع است پس لایق نیست مگر برای کسی که اعلی مراتب وجود و کمال و اعظم نعم و احسان را دارد و از این جهت عبادت غیر حق شرک است
خداوند متعال از جهات مختلف قابل عبادت است وما باید حمد وسپاس او را به جا اوریم به خاطر کمال ذات و صفات او که الله است
به خاطر احسان وتربیت او که ربِّ العالمین است
به خاطر امید و انتظار رحم ولطف او که الرحمن الرحیم است
به خاطر قدرت وهیبت وشکوه او که مالک یوم الدین است
چون تامین کننده رزق و روزی و امنیت ماست فلیعبدوا رب هذا البیت الذی اطعمهم من جوع وآمنهم من خوف
چون معبودی جز او نیست لا اله الا انا فاعبدنی(طه 14)